حکومت جز حق خدا نیست، فرمان داده است جز او را نپرستید، این است دین راستین اسلام. حکومت انسان بر انسان ـ که عبارت است از وضع قوانین به وسیله خود انسان و اجرای آن ـ پرستش غیر خداست. بشر ناگزیر است مقررات نظام آفرینش را اطاعت کند و خواستهای خود را با آن منطبق سازد. هر کس به منظور ارضای خواهشهای نفسانی خویش از قوانین خلقت قدم فراتر بگذارد و به تصور آزادی بیحساب از عوامل طبیعت سرپیچی نماید، قطعا با کیفر اجتنابناپذیر مواجه خواهد شد. /
محمد محسنی راد آقاسی
******************
ایمان محور آموزش اسلام است؛ ایمان به معنای گرویدن به حقیقت و اطمینان یافتن است، و قبول داشتن به طور یقینی. ایمان محور و اصل اسلام و احکام آن است که کلیه اعمال براساس اصول ایمان محکم و استوار است. هر اندازه ایمان انسان بالا باشد و محکم، تقوای فرد نیز زیاد میشود و پرهیز از گناه نیز زیاد؛ پس ایمان رابطه مستقیم با تقوا دارد. فرشتگانن خدا خدمتگزار مومنین، و مومنین همیشه در پناه خدا، و بهشت از برای آنان است؛ و در کل اقرار و معرفت و کردار اساس و رکن اصلی ایمان هستند، که همان اصل اقرار به زبان و عقیده قلبی و عمل به ارکان است. تهذیب به معنای پاک کردن خود از خویها و عادات حیوانی است، هرگاه صفات رذیله را از وجود خود بیرون نمودیم آنگاه خود را میشناسیم، و هرگاه خود را شناختیم خدای خود را بهتر میتوانیم بشناسیم، و یکی از بهترین راههای شناختن نفس و تهذیب خود بجا آوردن نمازهای واقعی است که در آن فقط و فقط خدا مدنظر باشد./
توکل قرهگزلو
**********************
اوست که انسان را خلق کرد، و دو خط؛ یکی خط وحی، و دیگری خط رأی را بر سر راهش قرار داد. خط رأی، خوخواهیها و خودبزرگبینیها و شرارتهاست، خطی است که خدا را از یاد انسان میبرد،خطی است که معنویت انسان را میگیرد و مادیات را جلوی چشم انسان ظاهر میسازد، و خطی است که شیطان او را هدایت میکند. پس خطی که هدفش مادیان دنیوی و رهبری شیطان باشد، پایانش کفر ورزیدن به خداوند است، و جایگاهش دوزخ میباشد. اما خط وحی، خط خدابینی و یکتاپرستی است، خطی است که انسان خدا را بر همه کارهایش ناظر میداند. خطی است که هدفش رستگاری در آخرت است و دنیا فقط وسیلهای است برای رسیدن به هدف و معبود. خط وحی، خطی است که رهبرش محمد(ص) است؛ محمد(ص) که از جانب خداوند مامور شد که انسانها را به عرش اعلی و جایگاه برتر هدایت کند. /
محسن وزرنه
*****************
ـ انسان به منزله موجودی که آسمان و زمین مسخر در ارادهاش است و تمام ملائکه مسجود او هستند و او خلیفه خدا روی زمین است، دارای ویژگیهای مخصوص و نیروهای منحصر به فرد است. یکی از این نیروها قوه تعقل و سنجش است؛ یعنی از لحظهای که انسان در روی کره خاک پدید آمده وحرکت خود را در این دنیا شروع کرده همیشه دو راه در برابرش بوده و دو انتخاب میتوانست بکند؛ یکی انتخابی در جهت هوسهای نفس و حرهای خلق و جلوههای دنیا، یعنی جهتی پایینتر از استعداد وجودیش و راه خسران و زیان؛ و دیگر انتخابی برتر از خود و برای رشد استعدادها و تکامل نیروهای درونیش. از همان ابتدا این دو راه مشخص میشود، قابیل راه خسر را انتخاب میکند و جلوه دنیا وهوای نفس او را میفریبند و دچار خسارت میشودو جاودان در آتش، و هابیل در راه رشد را طی میکند و به رضوان خدا میرسد. پس این دو راه در برابر هر انسانی هست و انتخاب هر یک بستگی به شناختی دارد که از خود و این دنیا داریم./
داود دژکام
**********************
انسان موجودی است که او را اشرف مخلوقات گفتهاند؛ نتیجتاً انسان دارای حرکاتی است که با سایر موجودات متفاوت است. یکی از آن تفاوتها نیرویی است در انسان به نام عقل که سایر موجودات از آن برخوردار نیستند. انسان در رابطه با این آن قدر میتواند پیش برود که به مقامات عالیه برسد که از جمله آنها شهادت در راه خداست، که امروزه به لطف و عنایت الهی در کشورها این نیرو بسیار پا گرفته و همچنان مورد بهرهبرداری قرار میگیرد. غرض اینکه من از وقتی خود را شناختم حس کردم نیرویی خدادادی در درونم هست که اگر به نحو مطلوب از آن استفاده شود انسان را به عالی درجات میرساند که امروزه میگویند به لقای خداوند رسیده، و به عکس اگر استفاده صحیح نشود دیدهایم که میشوند منافقین امروز./ مرتضی حسینی اشتهاردی
**************
ارزش هر انسانی تنها از آرزو و آمال وی نزد خدای و دیگران برملا میگردد. لذا باید شجرهای پرثمر بود تا اسلام شکوفاتر گردد، تا ثمرش را به خدای تقدیم داریم. پس چرا آنقدر ناراحتیم برای چیزی که از اوست و نزد ما ودیعه است، نه تنها امانت، بلکه همه از خود اوست و اختیارش را نیز او دارد، زیرا مالک قلب ماست و ما باید بهترینها را در راه او هدیه نماییم، پس چرا در تأمل هستیم؟ آیا از این ارزانتر؟
علی راهروان فرد
*************
حرکت انسان ملهم از نیازهای او میباشد که بر مبنای جهتی که برای خویش انتخاب کرده شکل میگیرد، آن کس که نیازش قرب به الله گشت، جهت الهی پیش میگیرد و به راهی قدم میگذارد که بیگانه را در آن راهی نیست، تا چه رسد که به رابطه انسان با خدا لطمهای وارد آورد. /
مجید کمالیان
************
شما میدانید هر انسانی که قدم در این دنیای فانی مینهد، ناگزیر مجموعه گرانقدر عمر و وجود خود را صرف تحصیل اموری میکند که آن امور حاصل عمر او بوده و سرنوشتش محسوب میشود. گروهی آنچه راکه در زندگی چند ساله خود کسب میکنند جز اشباغ هواهای نفسانی چیز دیگری نیست،گروهی هم عمر خود را صرف یافتن و کسب اسسباب سفر در راهیمیکنند که جان خود و جهان را نشان از انتهای بیمثال آن راه میدانند. روزهای آخر عمر که میرسد، من آنهایی را که بویی از آن مبدأ کمال و فیض بردهاند و لحظهای به یاد او بودهاند و او را منظر نگاه دل خویش قرار دادهاند و از آن بالا بدین دنیا یمنفور و اهل محبوس و در بندش نگریستهاند و از فرط بیچارگی خود و اهل دنیا در مقابل جمال و کمال خدا اندکی تأمل داشتهاند و اشکی بر گونه خود لغزاندهاند، سزاوارتر برای وصیت میدانم تا آن کسی که ... حیف است قلم در این ساعات مقدس به یاد کسی جز راهیان الیالله مطلبی بنویسد. /
الطفات شرافتی
@